معنی شق و رق در لغت نامه دهخدا

کسی که راست و مستقیم راه رود. (فرهنگ فارسی معین). که با قامت کشیده به راه رود. در اصطلاح عامیانه، راست راست: دویست هزار تومان مال مردم را خورده و شق و رق در خیابانها میگردد. آفتابه دزدها در محبسند لکن دزدهای چندمیلیونی شق و رق گردش میکنند. (یادداشت مؤلف).، - شق و رق راه رفتن، راست و مستقیم راه رفتن. (فرهنگ فارسی معین).،، صاف و هموار و سخت، مانند کاغذ آهاردار. (فرهنگ فارسی معین)

معنی شق و رق در فرهنگ لغت هوشیار

چوبسان راست و خشک صاف و هموار و سخت مانند کاغذ آهار دار، کسی که راست و مستقیم راه رود. یا شق و رق راه رفتن، راست و مستقیم راه رفتن

معنی شق و رق در فرهنگ گویش مازندرانی

خشک و سفت انعطاف ناپذیر

معنی شق و رق - جستجوی لغت در جدول جو

شق و رق

لغت نامه دهخدا

شق و رق

فرهنگ لغت هوشیار

شق و رق

فرهنگ فارسی معین

شق و رق

فرهنگ گویش مازندرانی

تق و لق

هر چیزی که از کار افتاده و نظم و ترتیب آن به هم خورده باشد، ویژگی ماشینی که پیچ ومهره اش از هم دررفته باشد

فرهنگ فارسی عمید

تق و لق

(تَقْ قُ لَ)

در تداول عامه، کاسد. بی مشتری. بی رونق: بازاری تق و لق، بازاری کاسد. دکانی تق و لق، دکانی بی کالا و مشتری. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)

لغت نامه دهخدا

لق و دق

(لَقْ قُ دَق ق / دَ)

زمین هموار و سخت که گیاه و درخت نداشته باشدو این در اصل لغ و دغ به غین معجمه بوده. (غیاث)

لغت نامه دهخدا

شغ و رغ

(شَغْ غُ رَ)

راست و مستقیم ایستاده. (یادداشت مؤلف). صورتی از شق و رق. و رجوع به شق و رق شود

لغت نامه دهخدا

شخ و رخ

(شَخ خُ رَخ خ)

در تداول عامه از اتباع و عوام شق و رق گویند. (یادداشت مؤلف). آخته. آخته قامت. مقابل گوژ و خمیده

لغت نامه دهخدا

هق و هق

نادرست نویسی هغ و هغ هک و هک

فرهنگ لغت هوشیار

لق و پق

نادرست نویسی لغو پغ پارسی است چیزی که در جای خود جنبان باشد نا استوار که در جای خود بجنبد: پیچ و مهره لق. یا تخم مرغ لق. تخم مرغ فاسد شده وگندیده. یا لق و لق. نااستوار و سست

فرهنگ لغت هوشیار

لق و دق

نادرست نویسی لغ و دغ پارسی است زمین سخت و بی گیاه زمین هموار و سخت که فاقد درخت و گیاه باشد

فرهنگ لغت هوشیار